«بِ بِ»، که هفتاد و هشت سالگی اش را در انتهای سپتامبر امسال جشن خواهد گرفت ، اضافه کرد که او حالا دیگر خودش را «زشت» می داند.
«من سعی می کنم که تا آنجا که ممکن است خود را زیبا کنم و حتی آن زمان هم فکر می کنم که زشت هستم. دیوانه وار برایم دشوار است که به بیرون بروم و خود را [در انظار عمومی] نشان دهم». باردو در طول مصاحبه گفت و در ادامه افزود : «فکر می کنم که انتظاراتی که مردم از من دارند، برآورده نمی شود. امروزه ، در سن و سال من ، اصلا برایم اهمیتی ندارد. دیگر نمی خواهم که فریبندگی کنم ، هیچ چیز و هیچ کس را».

باردو در ادامه اضافه کرد که زندگی اش در انزوا گذشت. «از آنجایی که طبیعت متفکرانه ای دارم ، با این تنهایی به راحتی کنار آمده ام. دنیای امروز مرا راضی نمی کند. اگر مسائل به گونه ای متفاوت بودند ، شاید برای تفریح هم که شده، قسمتهایی از آن را برمی داشتم».

باردو در چهل و هفت فیلم سینمایی بازی کرده و چهره‌ی «ماریان»، تصویر یک زن که نماد جمهوری و آزادی فرانسه است و مجسمه اش در تمام شهرداری ها دیده می شود ، هم بوده است. او در هجده سالگی با روژه وادیم، کارگردان فرانسوی ، ازدواج کرد و پنج سال بعد از او جدا شد. او سپس با بازیگری به نام ژاک کاری یر ازدواج کرد که تنها فرزندش، نیکلاس، را هم از او دارد. باردو بعدها و در سال 1966 با میلیونر پر حاشیهی آلمانی ، گونتر ساش، ازدواج کرد که آن هم ناموفق بود.

باردو همیشه حاشیه ساز بوده است. ازدواجش در سال 1992 با برنارد دِاورمال، مشاور پیشین حزب جبهه‌ی ملی فرانسه، باعث شد تا بسیاری از طرفدارانش را در میان مردم فرانسه از دست بدهد. او در انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال 2012 هم از مارین لو پن ، نامزد راستگرای حزب جبهه‌ی ملی، حمایت کرد. بریژیت باردو در سال 2008 نیز به خاطر اظهارات نژادپرستانه اش... بیست و چهار هزار دلار جریمه شد.

این ستاره‌ی سالهای دور، که در ناحیه ای ساحلی در اطراف دریای مدیترانه زندگی می کند و زندگی اش را وقف انجمن شخصی اش در دفاع از حقوق از حیوانات کرده ، گفته است که راه رفتن برایش دشوار شده است، اما حاضر نیست که برای جایگزینی مفصل ران خود زیر تیغ جراحی برود.

«دیگر نمی توانم راه بروم. دیگر نمی توانم شنا کنم. اما وقتی که می بینم حیوانات چگونه رنج می کشند، [در می یابم که] خوش شانس هم هستم. ناگهان پی می برم که چیزی برای شکایت کردن [درباره اش] ندارم».

باردو در انتها اضافه کرد که چیزهای مشخصی هستند که هنوز هم او را فریفته‌ی خود می کنند. «معجزه هایی کوچک مانند شکفته شدن یک گل ، رقص یک زنبور عسل ، عظمت دریا و البته حیوانات ، به خاطر پاکی شان ، شهامت شان و وفاداری شان».